Wednesday, September 26, 2007

خیانت


بدترین حسی که یه انسان میتونه داشته باشه

باور دارم که بدترین حس همینه

خیانت همین دوروبر هاست بالای سر هممون

همیشه اونی که تصورش رو نمی کنی بهت خیانت میکنه

اونی که از همه بهش اعتماد داری اونی که خیلی دوستش داری

وگرنه که اسمش خیانت نمی شه

می ترسم دیگه از سایه خودم هم می ترسم

راستس آدم ها چرا خیانت می کنن؟واسه دنیای شخصی بهتر؟

من تحملش رو ندارم میدونم که دیگه تحملم تمومه

خیانت , غیرت , تنهایی , اعتماد واژه ها دارن ویرانم میکنن

وقتی سرت می آید تازه میفهمی چه خبره

همش فکر می کنم دارن بهم دروغ میگن همش فکر می کنم دارم نادیده گرفته می شم

برای کی مینویسم کسی اینجا رو نمی خونه اما دیگه کسی نیست

که بتونم بهش اعتماد کنم کسی که حاضر باشه پیشش بشینم و گلایه کنم از هم جا

راه گریز همین نزدیکی هاست

دلم میخواد گریه کنم سرم رو بزارم رو پاهاش و گریه کنم

اما تنها چیز باقی مانده فقط حسرته

از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست

گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست