Thursday, December 18, 2008

سردرگمی های کابوس وار شبانه

تا حالا وقتی داری یه لیوان آب یخ می خوری یهو یخشو اون یخ بزرگ رو
قورت دادی؟
انگار یخ قورت دادم
دارن تو دلم رخت می شورن انگار
چقدر احساس جور واجوردارم نسبت به یه موضوع
دارم از پا میوفتم
بار ایمان و وظیفه شانه میشکند مردانه شو؟ اگه نخوام باید کیو ببینم؟
چقدر خاطره جمع کردم چقدر در حق خودم بدی کردم
حالا خاطره ها رها نمی کنن منو لعنتی ها از دستشون چه جوری فرار
کنم؟
چقدر پرتم از زندگی چقدر گیجم هنوز
چقدر از شب از خواب از خواب دیدن میترسم
چقدر منتظرم
منتظر یه لحظه فراموشی یه لحظه آرامش
یه لحظه همین زیاده لعنتی؟

Sunday, November 23, 2008

چهارم آذر سالگرد بیستمین سال اعدام بابامه


سلام
چقدر دلم می خواست یه روز برات نامه بنویسم
چقدر دلم میخواست الان اینجا بودی
چقدر دلم میخواست یه عکس دوتایی من وتو ازت داشتم مثل همونا که با سعید داری
چقدر دلم میخواست بدونم 20 سال پیش همین موقع به چی فکر میکردی
فکرت کجا بود به منم فکر میکردی؟
فکر میکردی ما من و سعید بعدا چه شکلی میشیم؟چی کاره میشیم؟
همیه نامه شد حرفای من خودت چطوری؟ خوش میگذره؟
راستی مامان حالش خوب نیست هواشو داشته باش
دوست دارم پسرت

Friday, November 14, 2008

وا بدی وا دادیاااا

فکر میکنی در چه حالیم خرابم خراب
می دونی چیه یه کل کلیه بین من و خدا فکر کنم با من دعواش شده
اوضاع داره هر روز بدتر میشه این سری یه بدبختی سرم اومده که
واقعا عاشقی یادم رفته
ولی می دونی چیه تحمل آدم یه حدی داره از حدش که گذشت دیگه
سختی نداره بی خیال میشی هر اتفاقی که بیوفته میگی به درک
فکر میکردم منم اینجوری شدم اما باید این یکی رو هم تحمل کنم
دلم پره گیجم
مغزم کار نمیکنه هر چند قبلا هم زیاد کار نمیکرد دارم اولین نشانه های
جنون واقعی رو تو خودم میبینم زیاد
خندم میگیره از این زندگی پرماجرا

Friday, November 7, 2008

برگشتم

چقدر اینجا خاک گرفته چند وقته اینجا رو وا نکرده بودم
دیگه تو صنف کله پز ها هم راهم نمی دن بدجوری کفگیرمون به ته دیگ خورده
تو این همه مدت که اینجا نمی نوشتم همه حرفامو با یه نفر می زدم اصلا دلم
نمی خواست با کس دیگه حرف بزنم واسه همین دکون و بستم رفتم دنبال بنایی شهرستان
شاید یه پول پله ای جور کنم
اما اون یه نفر رفت حرفای منم با خودش برد حالا من موندمو یه عالمه حرف نگفته
یه عالمه تنهایی
گفتم دیگ و کاسه و ملاغه رو جمع کنم ببرم شهرستون از تهرون لجم میگیره
همونجا دکون و وا میکنم
اما اینجا رو چقدر خاک گرفته مثل دلم

Saturday, February 23, 2008

هفت ترانه بازی عمو فرجام

آلوچه خانوم منو دعوت کرده به بازی که عمو فرجام راه انداخته اگه آلوچه خانوم نبود عمرا بازی نمیکردم چون کلا با فرجام قهرم
شدیدا هم قهرم که بماند اما آدم عاقل که بخاطر قهر بازی رو ول نمی کنه که!!!! آدم اول بازی میکنه و تمام سعیشو تو جر زدن میکنه بعد دوباره از اول قهر میکنه
ترانه حتما باید باشه آواز قبول نیست؟بنظر من که قبوله
هفت ترانه ای که منو دیوونه میکنه عبارتند از: اینا
یک
ای که بی تو خودمو تک وتنها میبینم
هر جا که پا میزارم تو رو اونجا میبینم
یادمه چشمای تو پر دردو غصه بود
قصه ی غربت تو قد صدتا قصه بود
یاد تو هر جا که هستم با منه
داره عمر منو آتیش میزنه
کلام :اردلان سرفراز صدا : آقام داریوش
دو
صدای عشق منو تو که تلخ و گریه آوره
تو این سکوت قصه ای شاید صدای آخر
بعد از من و تو عاشقی شاید به قصه ها بره
شاید با مرگ من و تو عاشقی از دنیا بره
کلام : ایرج جنتی عطائی صدا: آقام داریوش
سه
عزیزترین سوغاتیه غبار پیراهن تو
عمر دوباره ی منه دیدن و بوئیدن تو
نه من تو رو واسه خودم
نه از سر هوس می خوام
عمر دوباره ی منی
تو رو واسه نفس می خوام
کلام : ....... صدا : هایده
چهار
ببار ای ابر بهار
بر کوی ودشت و هامون ببار
به سرخی لبای سرخ یار
به یاد عاشقای این دیار
ای بارون
کلام : علی معلم صدا : استاد شجریان
پنج
در دل ندهم ره پس از این مهر بتان را
مهر لب او بر در این خانه نهادیم
ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
محصول دعا در ره جانانه نهادیم
کلام : حافظ صدا : شهرام ناظری
توی تمام مستی های من رد پای این تصنیف دیده میشود سلامتی
شش
سر اومد زمستون شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون
کلام : ..... صدا : ......ا
از وقتی گوش واز کردم دارم اینو میشنوم بی اغراق
هفت
به صلیب صدا مصلوبم ای دوست
تو گمان مبری مغلوبم ای دوست
شرف نفس من اگه شد قفس من
به سکوت تن ندادم حالا میرم بی کفن
کلام : ایرج جنتی عطائی صدا : آقام داریوش
این هفتا ترانه رو دوست ندارم , می پرستم
واما جفنگترین ترانه ها
یک
بقول امیر خان : کل یوم رپ فارسی
تا تگری فاصله ای نیست از اینجا که منم
دو
مردی گفتن , زنی گفتن
شرمی و حیایی گفتن
چقده تو بی حیای
دستو بکش از رو پام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!خودتو نزن به اون راه
می دونی که من اصیلم
دختر ایرونیم
صدا :سوزان روشن
سه
آآآآآآآآآآآآی آِِِی
دل تو سنگ وهزار رنگ و
دل من واسه تو تنگ و
تو میدونی تو میدونی
سرت جنگ تو دنیا
لعبتی هزار ماشالا
لعبتی هزار ماشالا
صدا : شاهرخ
چهار
بس که چشات ناز داره
لذت پرواز داره
قرمزی لبات رو شراب شیراز داره
صدا : راشید
پنج
اونی که میگه کاری به کار من نداره
می خواد که پر دراره از کارم سر دراره
عاشق منه دوست داره منو
قسم میخوره دست داره منو
با نگاش میگه دوست داره منو
باورم اینه دوست داره منو
دل میگه باور کنم با بدو خوبش سر کنم
تو سایه بون چشامش خستگیمو در کنم
تو آسمون عشقش فکر بال و پر کنم
واسه ی روز مبادا اسمش رو از بر کنم
صدا : فتانه
وااااااااااااااااااااااای احسنت بر این همه توانایی
شش
آخه به هر زبون میگم دوست دارم
بازم به من میگی نمیشه یاورم
اگه تو از بری زبون زرگری
دزوزسزتز دزازرزم ز
صدا : شماعی زاده
جوکی برای تمام دوران ها
هفت
بنازم قد و بالا همون هیکل زیبا
ببوسم لب پایین ببوسم لب بالا
آهای زری زری جون
آهای پری پری جون
آهای ترشی بادمجون
آهای قیمه فسنجون
فدای قد و بالات همون چهره ی زیبات
خونش کجاس عشقی
خونش پایین باغه
خدش یکمی چاقه
چشاش رنگی و زاغه
مثل یه چلچراغه
صدا : مرحوم جلال همتی
هیچ جفنگی یارای نزدیک شدن به حریم این شعر رو نداره باور کنید
خب عمو فرجام من دوباره قهرم
تازه من که فقط بلاگ شما رو می شناسم کی رو دعوت کنم؟

Friday, January 25, 2008

با اینا زمستونو سر میکنم

سلام
من دارم 24 سالم می شه من کی ام؟ خب همه منو میشناسن یعنی اونایی که منو میشناسن , منو میشناسن!!!
پیچیده شد از خیرش بگذریم ولی اعتقاد دارم اگه می خواهی کسی رو بشناسی باید اطرافیانش رو بشناسی یه
چیزی تو مایه های مادر و ببین عروس رو ببر!!! شاید
حالامن اینجا می خواهم برای اینکه شما منو بشناسین آدمای مهم زندگیم روالبته بجز خانواده به شما معرفی
کنم تا هم شما منوبهتر بشناسید , هم دوستام رو بشناسید
مردا اینور
یک: سعید(تناقض)؟
چیه گفتم خانواده توش نیست معنیش این نیست که من تو خونمون رفیق ندارم
چرا سعید رفیقمه؟آخه من از هر کسی بیشتر تو زندگیم با سعید سرو کله زدم
دعوا کردم گریه کردم زندگی کردم
قلمبه ی عصبانیت,مهربانی,بی منطقی,شعور,خشم و انسانیت در یک لحظه
یک نفر از دوستاش در موردش گفته ((یک خانمان بر انداز واقعی))که راست گفته از اون نظر
دو: آرش(مول)؟
نیمه ی گم شده ی من چه کسی میتونه باشه؟
بله واقعا چقدر جالبه که آدم نیمه ی گم شدش رو توی تولد نیمه ی گم شدش پیدا کنه
اگه یه سیب رو از وسط به 2 قسمت مساوی تقسیم کنی من سیب اش هستم و آرش چوب اش
یک ترک تمام و کمال,یک پاکباخته ی از پیش تعیین شده
هنر رو میفهمه, کتاب زیاد میخونه ,فیلم زیاد دیده اما نمی دونم چرا ترک بودنش اینقدر معلومه
مبتکر روش از پیش برنامه ریزی کردن هر کاری و هر اتفاقی
آرش حتی برای خندیدن هم برنامه ریزی میکنه به جان خودم
همیشه خیلی از دوستای مشترکمون از ما می پرسن شما وقتی با همین چی دارین که بهم بگین
که اینقدر با هم حرف میزنین من این راز رو بهتون میگم همونطور که خودتون هم حدس زدین
ما با هم میشینیم غیبت میکنیم پشت سر همه حتی شما دوست عزیز و چه حالی هم میکنیم به جان شما
سه: فرجام
یادته عمو فرجام وقتی اومدی خونمون بهم شیمی درس دادی؟بعد تو کوچه تو فوتبال به من و سعید 19 تا
گل زدی بعدش فکر کردی فوتبالت خوبه؟
یادته وقتی با 4 نمره از نمره کلاسی پایان ترم شدم 75/4 و تو کف کرده بودی برای همین منو تا ستارخان بردی
آب طالبی دادی بهم و داد بیداد کردی اونم کلی بهد من شیمی شدم 18 و هنوزم نفهمیدم چرا؟
فرجام رفیقمه برادر بزرگمه راهنمامه
کلی شوخ کلی جدی کلی عزیز
چهار:حمیدرضا (حمیدرضا)؟
شاه حمید,سلطان مشرقی, شهید حمید و خیلی از القاب بزرگ دیگه برازنده ی بزرگ مرد اسغده است 6 سال
من با حمید زیر یه سقف خوابیدیم, فحش دادیم, گریه کردیم, عاشق شدیم ,فارق شدیم ,از پنجره شاشیدیم, مست کردیم
دعوا کردیم و از همه بیشتر, خندیدیم
حمید یه نقطه ضعف بزرگ داره اونم محافظه کاری بیش از اندازه اش است
و یه نقطه قوت بزرگ داره اونم اینه که خیلی با جنبه ست
در مورد حمید هشدار داده اند اگر از زیر پنجره ای که او در آن ایستاده است رد میشوید
خیلی مواظب بالای سرتان باشید خیلی
ای همه سین ها ز تو شین ها شده این همه سوتی ز تو پیدا شده
الله و اکبر وصفیست ناگزیر که از او میکنی
پنج: البرز(رفیق قدیمی)؟
ای خوش تیپ تازه به خوش ریش رسیده, ای البرز
خیلی رفیق بودیم از اون قدیمیاش اما یهو نفهمیدم چی شد که کم شدیم اما هنوزم مثل برادره
اصلا برادره اگه بیفته به شوخی تازه میفهمی چرا من اینقدر باهاش رفیقم تازه این کوچکترین دلیل رفاقتمونه
ناسلامتی ما از اون قدیما از تو زندان رفیق همیم
شش: مسعود پیری(رهبر)؟
یک فیلسوف شناخته شده ی گم نام باقی مانده کسی که با خوردن فلفل کبابی و ویسکی معده اش را از بین برد
عجیب ترین دوست من میتونه هر اتفاقی رو از زاویه ای ببینه که تا حالا کسی ندیده
یه استقلالی بی نظیر
هفت:مهدی اشرفی(دزد قتل)؟
یه زخم خورده رفاقت واقعا حرفه ای
مهدی انگار از تو فیلمای کیمیایی اومده بیرون خیلی تیزه و خیلی با معرفته خیلی
اهل همه رقم خوش گذرونیه با رفیقاش کلا خراب رفیقه دیگه
هشت:سپهر(قد)؟
نمی دونم چی شد یهو رفیق شدیم ولی میدونم روز سوم رفاقتمون با هم رفتیم مسافرت
سپهر مغرور خیلی بیشتر از اون چه که باید مغرور و این رو رفاقتاش هم سایه انداخته
اگه بخواهد خیلی رفیق خوبیه اما سعی میکنه نه سودش به کسی برسه نه ضررش
آخ که داریوش گوش کردن, در مورد بارسلون حرف زدن, کله پاچه خوردن با سپهر چه حالی میده
حیف که لنگیه حیف
نه:مانی(رازی)؟
سوخت این وسیله الکل می باشد
معتقد به تنهایی آزار دهنده که برای آدم مفیده!!!!معتقد به شاید وقتی دیگر
نشده تو کل رفاقتمون اس ام اس سلامتی اش بیشتر از 2 روز عقب بیفته
ده:مسعود(خود ویرانگر)؟
کسی که بلده چه جوری خودش رو به بالاترین حد ممکن آزار بده خیلی مهربون و خیلی ناپایداره
یعنی فرتی تصمیم میگیره
یازده:منصور(خود دوشی)؟
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
روزگار غریبی ست نازنین
داغونه خرابه معتقد به اینکه هر کی پولدارتره آشغال تره و اینکه پول تعیین کننده ترین فاکتور
در عشق یک زن به یک مرده
یک عاشق کلاسیک یک هنردوست مادر زاد
دوازده:رهام(من مخالفم پس هستم)؟
اگه تعزیه خوان میشد حتما مخالف خوان میشد
رفته خارج نیستش اما هنوزم هرکس الکی با چیزی مخالفت میکنه من به رهام فحش میدم
حتی خود موسیقی کلاسیک هم از این مردک خسته شده اما اون از موسیقی کلاسیک خسته نشده
وقتی یه رشتی روشنفکر غیرتی میشه و گواهی نامه ی همسرش رو با خشم از سرهنگ میگیره خیلی دیدنی میشه خیلی
باور کنید رهام جالبترین ازداج ممکن رو داشته
زنها اینور
یک : نیوشا(نیوشا)؟
یک آدم فوق العاده منطقی, جدی, برنامه دار,محکم که پشت یه نقاب شوخ, نازنازی, نیگیلی ..... قایم شده
خیلی خوبه خیلی
من هنوزم واسه اون روزی که اومد برامون ویلون بزنه و ما زدیم تو ذوقش شرمندشم
دو: نیکا(کپل چه)؟
ای کاش قدر خودش رو می دونست
به آرامش و مهربونیش نگاه نکن به وقتش میدونه چه جوری خدمتت برسه
تنها دختری که ندیدم فضولی کنه که از عجایبه
سه:آناهیتا
داشتن یه خواهر بزرگ خیلی خوبه خیلی
پ.ن:این طرح مال مسعود بوده اما به علت نداشتن کپی رایت دزدیده شده
پ.ن:خیلی ها از قلم افتادن که جاشون خالی نباشه
پ.ن:نظراتتون رو در مورد خودم بنویسید ممنون می شم البته با ذکر نام