Wednesday, December 26, 2007

با تو بودن

هنوزم,همیشه می لرزه دلم وقتی صداتو میشنوم
هر شب دلم بیقراری میکنه,نمی فهمه,فقط حرف خودش و میزنه
نمیدونه دیگه نمیشه بدون ملاحظه عاشق شد
نمیدونه باید حواست به همه چیز باشه تا آبروریزی نشه
آخه دلم که این چیزا رو نمیفهمه,دلش آبروریزی میخواد
میدونم بعدا میگی اینا چیه اینجا نوشتی
مستی شده کارم,شده حرفه ام
مست از نگاه کردنت شدن
مست ازبوسیدنت شدن
مست از شنیدن صدات شدن
ولی دستات یه جایی بالاتر از مستی بهم گرما میده
انرژی میده,آرومم میکنه
میدونی چیه مهربونم هنوز هم امید بهترین دستاویز
لحظه های سخت این روزگار برای منه
امید دمی با تو بودن

No comments: