Tuesday, January 30, 2007

تنهایی

تشنه و مومن به تشنه بودن
غرور اسم دیار ما بود
اون گه سپردی به باد حسرت
تمام دار و ندار ما بود
اگه بر نگشت یعنی هرگز بوی موندن نمیداده
اما می دونی که می دونم اشتباه نکردم
همه جا بوی تو جاری

1 comment:

Anonymous said...

راست مي گفتي تو ديگر اكنون ديرست دوستي و دوري آخرين تدبير است
راست مي گفتي تو بايد از عشق بريد از چنين پاياني به سرآغاز رسيد شكستي و شكستم، گسستي و گسستم، چه بودي و چه بودم، چه هستي و چه هستم!!!